سلام به همه!
ارمغان هستم! مدتها به فکر ایجاد وبلاگی بودم که انعکاس دهنده تفکرات و دلمشغولیهایم باشد. اینجا محلی برای به اشتراک گذاشتن مطالبی که در اینترنت به زبانهای مختلف مطالعه میکنم نیز هست. به امید اینکه ارمغان خوبی برای دوستان باشد.
ارمغان کلمهایست ترکی که به صورت ارمغان و یرمغان در متون ادبی ترکی و فارسی ثبت شده است.
لغتنامه دهخدا بدون توضیح در مورد این کلمه زیبا ذیل مداخل «ارمغان» و «یرمغان» چنین مینویسد:
ارمغان . [ اَ م َ / م ُ ] (اِ) تحفه ای باشد که چون از جائی آیند بجهت دوستان بیاورند. (جهانگیری ). سوغاتی را گویند که چون از جائی بیایند بجهت دوستان بطریق ره آورد بیاورند. (برهان ). تحفه ای که مسافر برای کسان وآشنایان آرد و آن را امروز سوغات گویند. تحفه و سوغاتی که برای دوستان از جائی بیارند یا بفرستند. (مؤید الفضلاء). هدیه که مسافر آرد از سفر. تحفه . (منتهی الأرب ). ترفه . (منتهی الأرب ). سوغات . راه آورد. (جهانگیری ). ره آورد. یرمغان . ارمغانی . (برهان ). هدیه . (منتهی الأرب ). لهنه . عُراضه . (مؤید الفضلاء). عُراض . (منتهی الأرب ). نورهان . (برهان ). پیشکش :
ارمغان فتح آذربایگان شعر من است
گرچه شعری را بجای ارمغان نتوان گرفت .
یرمغان . [ ی َ م َ ] (اِ) ارمغان و سوغات . (ناظم الاطباء). ارمغان . ره آورد.راه آور. راه آورد. سوغاتی . هدیه که از سفر آرند. (یادداشت مؤلف ). بر وزن و معنی ارمغان است . (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). و رجوع به ارمغان شود. || درم را نیز گویند. (از آنندراج ).
سئوان نیشانیان اتیمولوژیست نامدار ارمنی تبار ترکیه ارمغان/یرمغان yarmağan/armağan را ترکی و از ریشه یرمق/یارماق ترکی به معنی پول و درم و دینار میداند.
لغتنامه دهخدا ذیل مدخل یرمق:
یرمق . [ ی َ م َ ] (ترکی ، اِ) پول و درم ودینار. (ناظم الاطباء) به معنی درم و دینار باشد. (آنندراج ) (برهان ). در حدیث خالدبن صفوان به معنی درهم آمده است : یطعم الدرمق و یکسو الیرمق . در این روایت یرمق را فارسی دانسته و آن را به معنی قبا تفسیر کرده اند ولی کلمه ای که در این معنی معروف است یلمق به لام است و آن معرب یلمه باشد لکن یرمق کلمه ای است ترکی به معنی درهم و با نون هم روایت شده است . ولی این روایت یعنی یرمق با یا به صواب اقرب است چه نرمق به معنی نرم است معرب نرمه . (از تاج العروس ) :
هم خواسته به خنجر هم یافته به جود
از خصم خود تو یرمق واز من تو یرمغان .رشیدی (از حاشیه ٔ برهان ).
چشم و روی حاسدانش باد همچون سیم و زر
تا که سیم و زر به ترکی یرمق و التون بود.معزی .
بیان دیدگاه